-
قدم که می زنی
دوشنبه 25 خرداد 1394 14:07
با لباس گلدار موهای رها قدم که میزنی، مرگ همه جا پخش می شود تو بطور خارق العاده ای آدم می کشی بی آنکه پای تفنگی در میان باشد! داریوش سهرابی
-
موهای سرت
دوشنبه 25 خرداد 1394 14:02
می خواهی بفهمی، بی تو چقدر مرده ام؟ موهای سرت را بشمار! داریوش سهرابی
-
آخرین طبقه ی یک آسمان خراش
دوشنبه 25 خرداد 1394 14:00
زندگی اینجا شبیه افتادن است از آخرین طبقه ی یک آسمان خراش زندگی اینجا جامه ی سیاهی ست بنام درد و آرزوی نبودن شبیه تارهای عنکبوت پیری در ما تنیده است اینجا که زندگی مرور مرگ های تدریجی ست! داریوش سهرابی
-
زنده شدن بعد از مرگ
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:59
برگرد! میخواهم به زنده شدن بعد از مرگ، ایمان بیاورم! داریوش سهرابی
-
ماه
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:55
پنهان می کنی نیمۀ صورتت را ماه نو می شود! داریوش سهرابی
-
زندگی
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:42
بکشید مرا... می خواهم زندگی کنم! داریوش سهرابی
-
پل صراط
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:36
مادرم پل صراط بود به جهنمی افتادم بنام دنیا داریوش سهرابی
-
تنهایی
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:28
تنهایی تنِ تنهاییست بین انبوه تنها... داریوش سهرابی
-
مرا بپوش!
دوشنبه 25 خرداد 1394 13:17
مرا بپوش! حتی تحمل یک پیراهن فاصله در من نیست. داریوش سهرابی