بیمرزتنت کُن مراآنچِنان که یکی شویم.
داریوش سهرابی
شُست بالش رابا اشکهایشعاشِق.
لبانم
رویِ تنات میرقصند
با ملودی عشق.
صداقت
تنپوشِ کهنهییست
که مردم بهتن نمیکنند.
آغوشت
سرزمینِ امنیست
اقامتِ دایمی میخواهم.
______
دستانت را بده!
میخواهم زندگی را
لمس کنم.